متحیر شدنفرهنگ مترادف و متضادحیران شدن، حیرتزده شدن، مبهوت شدن، متعجب شدن، درماندن، فرو ماندن، سرگشتهشدن، حیران ماندن
چپاندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به زور فرو کردن، به زور جا دادن، زورچپان کردن، تپاندن ۲. قالب کردن، (جنس بنجل با قیمت زیاد)