فارغفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزاد، آسوده، خلاص، راحت، رها، شاد، فارغالبال، نجات ۲. پرداخته، سترده ۳. بیخبر ۴. بینیاز، مستغنی ۵. تهی، خالی ۶. زائو، زاییده
فرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تاب، چین، شکن، کرس ۲. تازگی، طراوت، نوی ۳. دلال، غنج، کرشمه، ناز ۴. تنور، تنوره
تودهفرهنگ مترادف و متضاد۱. انبوه، پشته، تلمبار، خرمن، کومه ۲. جمهور، خلق، عامه، عوام، مردم ۳. گروه، نجد ≠ فرد ۴. جمع