درخورفرهنگ مترادف و متضادبایسته، برازنده، بسزا، سزاوار، شایان، شایسته، صلاحیتدار، فراخور، لایق، محق، مستحق، مستوجب، مناسب
متناسبفرهنگ مترادف و متضاد۱. برازنده، شکیل، جور ۲. فراخور، مشابه، دارای تناسب، موزون، هماهنگ ۳. مشابه، مانند ≠ نامتناسب
سزاوارفرهنگ مترادف و متضاد۱. اهل، جدیر، حری، شایان، سزامند، شایسته، شایگان، صلاحیتدار، قابل، لایق، مستحق، مستعد، منبغی ≠ بیصلاحیت، نالایق ۲. صواب، فراخور، مستوجب ≠ ناسزاوار ۳. برازنده، د