جداییفرهنگ مترادف و متضاد۱. دوری، فراق، فرقت، مفارقت، مهجوری، هجر، هجران ۲. طلاق ۳. انفکاک ۴. انفصال، برش، قطع ≠ وصال، وصل
سرسپردهفرهنگ مترادف و متضادتسلیم، فرمانبردار، فدایی، تابع، ارادتمند، ارادتکیش، برخی، فدوی، جاننثار، مطیع، منقاد ≠ گردنکش، یاغی، نافرمان
برخیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بعضی، پارهای، تعدادی، چندی، شماری ۲. جاننثار، فدایی، قربانی ۳. نثار، فدا، قربان