معنی فتوت | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. ایثار، جوانمردی، رادمردی، رادی، مردانگی، همت ۲. جوانی ۳. سخا، سخاوت، کرم، بخشندگی

۱. ایستایی، توقف، سکون، کندی، وقفه ۲. سستی، ضعف

اجازه، حکم، رای، فتوی

۱. بیحالی، سستی، ضعف، وهن ۲. آرامی، کندی ۳. کوتاهی

۱. فتوت، والامنشی ۲. آهنگ، تصمیم، عزم ۳. اراده، خواست ۴. سعی، کوشش

بخشش، بخشندگی، حمیت، سخا، سخاوت، فتوت، لوطیگری، مردانگی، همت ≠ ناجوانمردی

۱. جوانمردی، حریت، حمیت، فتوت، مردانگی ۲. بخشنده، کریم ۳. دلاوری، شجاعت ۴. افتاده، ساقط ≠ ناجوانمردی

جوانمردی، سخاوت، سماحت، فتوت، گذشت

۱. رجولیت ۲. جوانمردی، فتوت، مروت، مردانگی ۳. ایستادگی، پایداری ۴. دلیری، دلاوری، شجاعت، شهامت