فتنهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشوب، بلوا، جنجال، شورش، غائله، هنگامه ۲. جنگ، ستیز ۳. آفت، بلا ۴. تباهی، شر، فساد ۵. آزمودن، آزمون، امتحان ۶. اختلاف، اختلافانگیزی ۷. گمراهسازی
هنگامهفرهنگ مترادف و متضادازدحام، المشنگه، بلوا، پیکار، جنجال، سروصدا، شورش، غوغا، فتنه، گیرودار، معرکه، ولوله، همهمه، هیاهو
حادثهجوفرهنگ مترادف و متضادغوغاطلب، فتنهجو، ماجراجو، ماجراطلب، واقعهطلب، غوغایی، فتنهانگیز، مخاطرهجو، مخاطرهطلب، ≠ سلیم، سلیمالنفس، مصلح، مصلحتجو، آرامشطلب