فاشفرهنگ مترادف و متضادآشکار، آشکارا، ابراز، افشا، برملا، جلوهگر، ذایع، رسوا، ظاهر، عالمگیر، علنی، عیان، لو، مشخص، مشهود، معلوم، نمودار، واضح، هویدا ≠ مخفی، ناآشکار، نهان
برگفرهنگ مترادف و متضاد۱. صفحه، فیش، ورق، ورقه ۲. اسباب، دستگاه، ساز، سامان، نوا ۳. آذوقه، توشه ۴. آهنگ، عزم، قصد ۵. تمایل، رغبت، میل ۶. التفات، پروا، توجه ۷. نغمه ۸. تاب، توان، طاقت،
ابرازفرهنگ مترادف و متضاد۱. افشا، برملا، بروز، فاش ۲. اشعار، اظهار، اعتراف، اعلام، اقرار، بیان، تقریر، عرض ۳. آشکار ساختن، ظاهر کردن ≠ کتمان