معنی غیور | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

باغیرت، غیرتی، غیرتمند، متعصب، مرد

شجاعانه، غیرتمندانه، مردانه

۱. تفاخر، تفرعن، تکبر، خودخواهی، خودبزرگبینی، خودپسندی، خودبینی، خودستایی، خویشتنبینی، فخر، کبر، منیت، نخوت ۲. جوش ≠ خضوع

۱. افتخارآمیز ۲. نخوتآلود، نخوتآمیز

آمرزگار، آمرزنده، غفار

۱. بررسی، تامل، تفکر، دقت، غوص، وارسی ۲. ژرفا، ژرفنا، عمق ۳. بن، ته، قع

۱. غیرتمند، غیور ≠ بیغیرت ۲. شجاع، باشهامت ۳. ناموسپرست، غیرتی ۴. باصفت، بامعرفت

باحمیت، غیرتناک، غیور ≠ بیغیرت

۱. غیرتی، ، باغیرت، غیرتمند، غیور متعصب ۲. مرد، ناموسپرست، ناموسپرور ≠ بیغیرت

۱. حاسد، حسود ۲. غیرتی، غیور

باحمیت، باغیرت، بامروت، متعصب، غیرتناک، غیرتی، غیور ≠ بیغیرت