غیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. جز، سوا، مگر ۲. دیگر، سایر ۳. اجنبی، بیگانه ۴. غریبه، ناآشنا ۵. دگرگون، دیگرگون، متفاوت، مختلف، نامشابه ≠ آشنا، خودی
روشنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مشعشع، منور، نورانی، نوردار ۲. آشکار، بارز، بدیهی، صریح، عیان، قطعی، مبرهن، محقق، مشخص، مشهود، معلوم، معین، واضح، واضح ۳. کوک ۴. گویا ۵. براق، تابان، جلی، رخ
آشکارفرهنگ مترادف و متضادبرملا، بیپرده، بین، پدیدار، پیدا، پیدا، جلوهگر، جلوهگر، جلی، جهر، ذایع، رک، روبرو، روشن، صریح، ظاهر، علنی، عیان، فاحش، فاش، مبرهن، محرز، محسوس، مرئی، مشخص، مشهو
سربستهفرهنگ مترادف و متضاد۱. سربهمهر، مهر، ممهور ≠ سرباز، سرگشاده ۲. پوشیده، نهان، نهفته ۳. ناآشکار ≠ آشکار ۴. غیرصریح، تلویحی ≠ صریح ۵. محرمانه ۶. سری ≠ فاش، علنی
صریحفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشکار، بیپرده، رک، روشن، عیان، قطعی، گویا، واضح ۲. رکگو ۳. بالصراحه، صراحتاً ≠ غیرصریح