معنی غیر رایج | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. جز، سوا، مگر ۲. دیگر، سایر ۳. اجنبی، بیگانه ۴. غریبه، ناآشنا ۵. دگرگون، دیگرگون، متفاوت، مختلف، نامشابه ≠ آشنا، خودی

حفره، زاغه، سوراخ، شکفت، کهف، مغار، مغاره، مغاک

۱. بیوفایی، پیمانشکنی، نقضعهد ۲. جفا، جور ۳. خیانت ۴. تزویر، حیله، فریب، مکر

آبگیر، برکه، برم، تالاب

۱. بیعصمت، جلب، روسپی، فاحشه ۲. خصی ۳. عنین، ناتوان

۱. دگر، دیگر، غیر ≠ همان، همین ۲. روان، ساری، سیرکننده ۳. باقی، بقیه، جمیع، همه ۴. رایج، متداول، جاری

بیمزد، رایگان، مجانی، مفتی ≠ غیررایگان

خود، خویش ≠ غیر

فرهیختهوار، باادب ≠ غیر مودبانه

۱. افسانه ≠ واقعیت ۲. غیر واقعی، موهوم ≠ واقعی