معنی غیرمعقول | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

غیرعقلایی، غیرمنطقی، ناشایست، نامعقول ≠ معقول

غیرمرسوم، نارایج، نامتداول، نامتداول ≠ معمول

بیسروته، غیرمعقول، نامنطقی، هجو ≠ منطقی

۱. غیرمعقول، ناسزا، نامعقول ۲. بیجا، نامتناسب، نامربوط، نامناسب، ناوجه ۳. حرام، ناروا ۴. فجور، فساد، فسق ≠ شایست

غیرمنطقی، غیرمعقول، کورکورانه، نااندیشیده، ناسنجیده ≠ سنجیده، معقول

عاقلانه، ، بخردانه، خردورزانه ≠ غیرمعقولانه، جاهلانه

۱. آماس، انتفاخ، برآمدگی، نفخ، ورم ۲. آماس کردن، ورم کرن، آماسیدن ۳. افزایش غیرمعقول قیمتها