بازی دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سرگرم ساختن، غافل نگاه داشتن، مشغول ساختن ۲. فریب دادن، گول زدن، نیرنگ زدن ≠ بازیخوردن
بیخبرفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیاطلاع، غافل ۲. ناآگاه، ناهشیار ≠ آگاه، مخبر ۳. سرزده، ناخبر، ناگهان ۴. ناآگاهانه
بیوقوففرهنگ مترادف و متضاد۱. بیخبر، غافل، ناآگاه ≠ آگاه، عاقل، مطلع، خبیر، واقف ۲. دیریاب، کندذهن، کندهوش، کودن ≠ هوشمند، زیرک، تیز