تعمق کردنفرهنگ مترادف و متضادژرفاندیشی کردن، غور کردن، ژرفنگری کردن، ژرف اندیشیدن، تتبع کردن، تامل کردن
تامل کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تانی کردن، تاخیر کردن، درنگ کردن ۲. اندیشیدن، تعقل کردن، تفکر کردن، ژرفاندیشی کردن، غور کردن
تعمقفرهنگ مترادف و متضاد۱. استقصا، بررسی، تامل، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفکر، ژرفاندیشی، غور، ۲. غوص ۳. ژرف اندیشیدن، غور کردن ۴. فرورفتن ۵. غوض رفتن