تعمق کردنفرهنگ مترادف و متضادژرفاندیشی کردن، غور کردن، ژرفنگری کردن، ژرف اندیشیدن، تتبع کردن، تامل کردن
گالفرهنگ مترادف و متضاد۱. غوزه ۲. ارزن، گاورس ۳. شغال ۴. غلتیدن، غلت ۵. دوری، کنارهگیری ۶. هزیمت ۷. جرب، گر ۸. بازیدادن، فریب ۹. فریاد