مستغنی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بینیاز گردانیدن، خودکفا کردن ۲. غنی ساختن، به مال و مکنت رساندن، ثروتمند کردن
خنجفرهنگ مترادف و متضاد۱. غنج ۲. عشوه، غمزه، کرشمه، ناز ۳. سرور، شادی، طرب، عیش ۴. بهره، سود، فایده، نفع ۵. خوش، دلپذیر، نیکو