غمینفرهنگ مترادف و متضاداندوهگین، اندوهناک، حزین، غمزده، غمگین، غمناک، محزون، مغموم، مهموم، نژند ≠ شاد، مسرور
غمگینفرهنگ مترادف و متضادآزرده، افسرده، افسرده، اندوهگین، اندوهمند، اندوهناک، پژمان، تنگدل، حزین، دلتنگ، غمناک، غمین، گرفته، متاثر، متالم، محزون، مغموم، مکدر، ملول، مهموم، ناخرم، ناخوش،
غمناکفرهنگ مترادف و متضادآزرده، افسرده، اندوهگین، اندوهناک، حزین، دلفگار، غمدار، غمزده، غمگین، غمین، محزون، مضطرب، مغموم، ملول، مهموم ≠ شاد، مسرور
دلگیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. دلمرده، غمین، متالم، محزون، مکدر، ملول، ناراحت ۲. تاریک، تیره، غمانگیز، غمبار، گرفته ≠ دلباز
مکدر شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنگدل شدن، غمین شدن، دلگیر شدن، غمگینشدن ۲. آزردن، آزرده شدن، ناراحت شدن، آزردهخاطر شدن ≠ محفوظ شدن، مشعوفشدن
اندوهناکفرهنگ مترادف و متضادافسرده، اندوهگین، اندوهمند، هزین، دلتنگ، غمزده، غمگین، غمناک، غمین، گرفته، مغموم، ملول، ناشاد ≠ شاد، مسرور