معنی غموض | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

آسانگیری، تساهل، چشمپوشی، فرونهی

۱. پیچیدگی، تعقید، تکلف، دشواری، سختی، سوسه، صعوبت، غموض، محظور ۲. شبهه، شک ۳. ایراد، خردهگیری، عیب

۱. بیتکلفی، سادگی ≠ پیچیدگی، غموض ۲. خوشرویی، گشادهرویی ۳. شیرینزبانی، لطفوگفت، لطیفهگویی، ملاطفت ۴. فراخی، گشادی

ابهام، اشکال، پیچش، تعقید، دشواری، غموض

۱. اشکال، پیچش، پیچیدگی، غموض ۲. گره انداختن، گره زدن، پیچیدن، پیچاندن

اشکال، دژواری، دشواری، صعوبت، غموض ≠ سهولت