غلامفرهنگ مترادف و متضاد۱. جوان، طفل، فرزند ۲. بنده، چاکر، خادم، خدمتکار، زرخرید، عبد، مستخدم، مملوک، نوکر ۳. غلمان ≠ ارباب
غامضفرهنگ مترادف و متضادبغرنج، پیچیده، حاد، دشخوار، دشوار، سخت، شاق، صعب، مشکل، معقد، مغلق ≠ ساده، سهل