غریبفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیگانه، غریبه، ناآشنا، ناشناخته، ناشناس ۲. بیکس، فقیر ۳. نامحرم ۴. اجنبی، خارجی ۵. بدیع، حیرتانگیز، شگفت، شگفتآور، عجیب، غیرعادی ۶. طرفه، طریف، نو ۷. دورازوط
سر زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. روییدن، سبزشدن، سر برآوردن ۲. برآمدن، طلوع کردن، بردمیدن ≠ افول کردن، غروب کردن ۳. دیدن کردن، بازدید کردن ۴. ناگهانی به جایی واردشدن
خندیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خنده زدن، خنده کردن، ضحک، قهقهه زدن ≠ گریستن ۲. ابتسام، تبسم کردن، لبخند زدن ۳. شکفتن، شکوفا شدن، وا شدن، باز شدن ≠ پژمردن، خشکیدن ۴. سبزشدن ≠ خشک شدن ۵. درخ