قرارفرهنگ مترادف و متضاد۱. رسم، روش، نهاد ۲. استقرار، ثبات، سکون، طمانینه ۳. آرام، آرامش، صبر، فراغ، فراغت، هال ۴. شرط، عهد، وعده ۵. راندهوو، میعاد، وعدهگاه ۶. قول، میثاق ۷. شرح ۸. شیو
چپو شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. غارت شدن، بهتاراج رفتن، تاراج شدن، چپاول شدن، تاراجشدن، به غارت رفتن، به یغما رفتن ۲. به هدررفتن، پایمال شدن
چپو کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. غارت کردن، چپاول کردن، به یغما بردن، تاراج کردن ۲. به سرعت خوردن، زود مصرف کردن ۳. نابود کردن، از بین بردن