کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اجرا کردن، انجامدادن، عمل کردن ۲. ساختن ۳. ادا کردن، بهجایآوردن، گزاردن ۴. آرمیدن، جماع کردن، مجامعت کردن
اخیرادافرهنگ مترادف و متضاد۱. اطوار، تقلید، دهنکجی، شکلک، ۲. تظاهر، حرکتلغو ۳. اشاره، رمز ۴. ادلال، عشوه، قر، ناز ۵. اجرا، انجام، عمل ۶. بجاآوردن، پرداخت، تادیه، گزاردن ۷. اظهار، تقریر، ت