53 مدخل
بیرقدار، پرچمدار، پیشقراول، طلایهدار
تعمدی، دانسته، عمداً، قصداً، متعمداً ≠ قاصراً، ندانسته
پرسهنشین، داغدار، سوگوار، سوگوار، ماتمزده، ماتمزده، مصیبت
پرسه، پرسهنشینی، تعزیت، تعزیه، روضه، سوگواری، ماتم، مصیبت
چراگاه، راود، سبزهزار، مرتع، مرغزار، مرغزار ≠ کشتزار
پرچمدار، طلایهدار، علمدار
۱. پیشاهنگ، پیشتاز، پیشرو، پیشقراول، متقدم ۲. بیرقدار، طلایهدار، علمدار
۱. پوک، توخالی، کاواک، مجوف، میانتهی ۲. بیمعنی، بیهوده، پوچ ۳. علهدار
سوگوار، عزادار، ماتمزده ≠ سوری
سوگواری، عزاداری، مصیبتزدگی