معنی علت | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. انگیزه، انگیزه، جهت، دلیل، سبب، عامل، مایه، مسبب، موجب، واسطه، وسیله ۲. عیب، نقیصه ۳. بیماری، عارضه

۱. ابزار، اسباب، افزار، دستگاه، مایه، وسیله ۲. اندام، عضو

۱. پرخاش، سرزنش، شماتت، ملامت، نقمت ۲. خشم، خطاب، غضب، قهر، مخالفت، معاتبه ۳. ناز

۱. آستانه، آستان، جناب، حضرت، درگاه ۲. زن، زوجه، همسر

۱. آل، اولاد، ذریه، سلاله، فرزند ۲. اقارب، اقوام، خویشاوندان، نزدیکان

علت، دلیل، سبب، انگیزه

۱. علتیابی، ذکر علت، علتاندیشی ۲. بهانهتراشی، تعلل ۳. دلیلآوردن، برهان آوردن ۴. علت آوردن، علت ذکر کردن

۱. سبب، علت ۲. طبق ۳. باعث، مسبب

باعث، جهت، داعیه، دلیل، سبب، علت، محرک، موجب

۱. انگیزه، سبب، علت، محرک، موجب، مورث، وسیله ۲. بانی، مسبب ۳. برانگیزاننده