92 مدخل
بیبار، بیثمر، بیحاصل، بینطفه، سترون، نازا ≠ بارور، زایا، مثمر
۱. آهنگ، عزم، قصد، نیت ۲. حرکت، رحیل، سفر، کوچ ۳. افسون، ورد
حرکت کردن، رختبستن، رفتن، سفر کردن، عازمشدن، کوچ کردن
بزرگ، جلیل، خطیر، عظمی، کبیر، کلان، معظم، مهم ≠ کوچک، نهمار
تناور، تنومند، جسیم، کوهپیکر
بزرگوار، جلیل، فخیم، معظم
سترون، عقیم، نابارور ≠ نطفهدار
۱. عقیمسازی، سترونسازی، نازاسازی ۲. سترون کردن، عقیم کردن، نازا کردن
باردارشدن، آبستن شدن ≠ عقیم شدن، نازا شدن
۱. عقیم شدن ۲. بیاثر شدن، ناکارآ شدن ≠ کارآ شدن
۱. عقیم کردن، بلااثر کردن، بلااثر گذاشتن ۲. سترون کردن