معنی عفت | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

اتقا، پارسایی، پاکدامنی، پاکی، شرافت، شرف، عصمت، عفاف، ناموس، نجابت ≠ آلودهدامنی، بدکارگی، ناپارسایی، ناپرهیزگاری

۱. سقوط، کاستی، کاهش، کمبود، نزول، نقصان ۲. خفت، کسرشان ≠ افزایش

آسیب، بلا، بیماری، زیان، صدمه، فتنه، مصیبت

۱. پرخاش، سرزنش، شماتت، ملامت، نقمت ۲. خشم، خطاب، غضب، قهر، مخالفت، معاتبه ۳. ناز

۱. آستانه، آستان، جناب، حضرت، درگاه ۲. زن، زوجه، همسر

۱. آل، اولاد، ذریه، سلاله، فرزند ۲. اقارب، اقوام، خویشاوندان، نزدیکان

اصالت، بزرگواری، عفت، نجابت ≠ بیعفتی

پارسایی، پرهیز، پرهیزکاری، تقوا، خویشتنداری، عفت، کفنفس، ورع

۱. بیعصمتی، بیعفتی ≠ پاکدامنی، عفت ۲. بیآبرویی، بیشرافتی، بیشرفی ۳. فسق و فجور

پاکدامنی، پرهیزگاری، تقوا، خداترسی، زهد، عفت، ورع ≠ بیتقوایی، ناپارسایی

پارسایی، پاکی، پرهیزکاری، طهارت، عصمت، عفاف، عفت، ناموس ≠ آلودهدامنی، بیناموسی