23 مدخل
گوشت، ماهیچه
تسریع، تعجیل، سرعت، شتاب، شتابزدگی، شتابندگی ≠ تامل، درنگ
فعله، کارگر، مزدور
عضله، کره، مایچه
عجله کردن، شتاب کردن، شتافتن
عمله، کارگر، مزدور
مبلغ مذهبی، عضوهیئت مذهبی
سراسیمگی، شتابزدگی، عجله