18 مدخل
علف، علفه، علیق
احساس، انفعال، عطوفت، محبت، مهر، مهربانی
پیرزال، پیرزن، عجوز ≠ پیرمرد
علف، علوفه، کاه، یونجه
۱. علف دادن، علوفه دادن، ۲. چرانیدن، چراندن
سبزه، علفه، علوفه، علیق، گیاه
۱. توشه، جیره، زاد ۲. علوفه
۱. چراگاه، علفزار، مرتع، مرغزار ۲. علف، علوفه، کاه