عارضفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهر، چهره، رخ، رخسار، رو، روی، سیما، صورت، گونه ۲. اتفاق، حادثه ۳. دادخواه، شاکی، شکواگر، متظلم
طاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. آینده ۲. عارض، عارضی ≠ ذاتی ۳. گزنده، گذرا، غیرمقیم ≠ متوطن ۴. روان، جاری، ۵. مسافر