عارضفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهر، چهره، رخ، رخسار، رو، روی، سیما، صورت، گونه ۲. اتفاق، حادثه ۳. دادخواه، شاکی، شکواگر، متظلم
خودنمایی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جلوهفروختن، جلوهگری کردن ۲. تظاهر کردن ۳. عرض اندام کردن، خود را نشان دادن
تسلیم کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تفویض کردن، سپردن، واگذاشتن، واگذار کردن ۲. تحویل دادن، مسترد کردن ≠ تسلیم شدن، تحویل گرفتن ۳. راضی کردن، مطیع کردن، منقاد گردانیدن ۴. ارائه دادن، ارائه کردن
حرففرهنگ مترادف و متضاد۱. عرض ۲. سخن، کلام، گفتار، گفت ۳. تکلم ۴. الفبا، نویسه ≠ عدد، رقم ۵. کلمه، واژه، دال، لفظ ≠ معنا، مدلول ۶. مشاجره، بحث، کشمکش، دعوا، بگومگو ۷. سخنبیاساس، مهمل،