خرابیفرهنگ مترادف و متضاد۱. نابسامانی، تباهی، تخریب، ویرانی ≠ آبادی ۲. اضمحلال، انهدام، هدم ≠ آباد ۳. فساد ≠ صلاح ۴. عیب، نقص ≠ حسن، کمال ۵. بیخودی، ، سیاهمستی، مستی ≠ هشیاری ۶. بیخودی،
خارافرهنگ مترادف و متضاد۱. خار، خاره، سنگ آذرین، سنگ سخت، گرانیت ۲. بافته ابریشمین، پارچهخوابدار، پارچه موجدار، عتابی، موئر