معنی عدول | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. اعراض، انصراف، بازگشت، برگشت، تغییرعقیده ۲. اجحاف، تخطی ۳. عادلان، صالحان

بیتحمل، بیصبر، دستپاچه، شتابان، شتابزده، شتابناک، شتابنده، ناحمول، ناشکیبا ≠ صبور

بیصبرانه، شتابآلود، شتابآمیز، معجلانه ≠ صبورانه

انصاف، برابری، داد، دادگری، دادگستری، عدل، معدلت، منصفی ≠ بیانصافی

دادسرا، دادگاه، دادگستری، محکمه

دادگر، دادگستر، عادل، عدلپرور، معدلتپرور، معدلتگستر ≠ بیدادگر

تجاوز، تخطی، تعدی، درازدستی، دستاندازی، ستم، ظلم، عدول

اعراض، پشیمانی، تغییرعقیده، عدول

اعاده، برگشت، رجعت، عدول، عطف، عقبنشینی، عود، مراجعت، نکس

۱. بازآیی، بازگشت، رجعت، عود، عودت، مراجعت ۲. عدول، معطوف

تجاوز، تخلف، تعدی، درازدستی، دستاندازی، سرپیچی، عدول ≠ اطاعت، پیروی