عادیفرهنگ مترادف و متضاد۱. رایج، متداول، معمولی، معمول ۲. پیشپاافتاده، مبتذل ۳. تجاوزگر، متجاوز، متعدی ۴. خصم، دشمن، عدو ≠ غیرعادی
تمرینفرهنگ مترادف و متضاد۱. تکرار، مرور، ممارست ۲. مشق، تکلیف ۳. آشنا کردن، عادتدادن، ورزش ۴. آزمایش، ۵. رزمایش، مانور ۶. ورزش کردن، ورزیدن ۷. نرم کردن