ظاهرفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشکار، آشکارا، برملا، پدید، پیدا، جلوهگر، علنی، عیان، محسوس، مرئی، مشهود، معلوم، نمایان، نمودار، واضح، هویدا ۲. هیئت ≠ باطن، پنهان، نهان
ظاهریفرهنگ مترادف و متضاد۱. صوری، قشری ۲. بیرونی، داخلی، سطحی ۳. ظاهربین ۴. ظاهرگرا، قشرگرا ≠ باطنی، ۵. درونی
حقیقیفرهنگ مترادف و متضاد۱. باطنی ≠ ظاهری ۲. معنوی ۳. درست، صحیح ≠ نادرست، غلط ۴. اصلی ≠ بدلی ۵. واقعی ≠ مجازی ۶. راستین، واقعی ≠ غیرواقعی
معنویفرهنگ مترادف و متضاد۱. باطنی، روحانی، روحی، عرفانی ۲. عارف ۳. معنایی ≠ ظاهری، مادی، صوری ۴. درونی
مرئی شدنفرهنگ مترادف و متضادظاهر شدن، هویدا گشتن، پدیدار گشتن، آشکار شدن، پیداشدن، قابلرویت شدن، دیده شدن