معنی طیب | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

۱. پاک، طاهر، مطهر، مهذب ≠ پلید، ناپاک، نجس ۲. تمیز، پاکیزه ≠ ناپاک ۳. منقح ۴. پاک شدن، پاکیزه شدن ۵. حلال شدن ۶. حلال، روا ≠ حرام، ناروا

۱. خوشبو، معطر، عطرآگین ۲. شمیم، بویخوش ۳. خوشی، لذت ۴. میل ۵. پاک، پاکیزه ۶. حلال، روا ≠ ناروا ۷. خوبی، نکویی ۸. پاکی، پاکیزگی

۱. شوخطبعی، مزاح ۲. پاک، خالص

خندهدار، مضحک ≠ جدی

۱. پاک، مطهر ۲. عفیف، عفیفه، پاکدامن ۳. خوشبو، معطر

۱. چاپچی، چاپکننده، طبعکننده ۲. مهرزن ۳. خاتم، مهر، انگشتری ۴. سرشت، سجیه، خو

۱. پزشکی، طبابت ۲. علمالابدان، حرفه پزشکی ۳. درمان، معالجه ۴. درمانشناسی ۵. درمان کردن، معالجه کردن، درمانگری کردن، شفا دادن

بذلهگویی، طیبت، مزاحی، هزالی

تمسخرآمیز، طنزآمیز، طیبتآلود، فکاهی، هزلآلود ≠ جدی، تراژدی

۱. پاک، پاکیزه، طاهر، طیب، منقح، نظیف ≠ کثیف ۲. امتیاز، بازشناسی، تشخیص، تمییز ۳. فراست، هوش ۴. بازشناختن ۵. فرق گذاشتن، متمایز ساختن

بویا، دماغپرور، شمیم، طیب، عنبرشمیم، شمیمناک، عاطر، عطرآگین، عطرآلود، عطرآمیز، معطر ≠ بدبو

۱. پاک، پاکیزه، تمیز، طیب، منقح، مهذب، نظیف ۲. پاکدامن ≠ پلشت، پلید، ناپاک، نجس ۳. بیگناه، معصوم