35 مدخل
بارغبت، بامیل، رغبتآمیز ≠ کرهاً، متنکر
عبادات، عبادتها، نیایشها، بندگیها
آزمایش، آزمون (قریحه شاعری)، ذوقآزمایی
خوراکی، خوراک، خوردنی، خورش، شیلان، غذا، قوت، مائده، نان ≠ آب، نوشیدنی، شراب
غذا دادن، خوراک دادن، تغذیه کردن، اطعام کردن
۱. گردنکشان، طغیانگران ۲. گستاخان ۳. ستمگران، ظالمان
طوافگاه، محلطواف
طعام دادن، خوراک دادن، غذا دادن
به طمعانداختن، آزمند ساختن، بیوسانیدن، تحریص کردن، به آز افکندن
آزمند ساختن، به طمعانداختن
۱. طواف ۲. غربتی