طلیعهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پدیدار گشتن، ظاهر شدن ۲. پیشرو، پیشقراول، طلایه، مقدمه سپاه ۳. آغاز، مقدمه ۴. سپیده ۵. اول آفتاب
طلیقفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزاد، رها، غیرمقید، ازقیدرسته ۲. گشادهرو، خندهرو، بشاش ۳. گشادهزبان ۴. فصیح، روان
طلایعفرهنگ مترادف و متضادطلیعهها، پیشروان، لشکر، طلایهداران، پیشقراولان، پیشتازان، جلوداران، مقدمه لشکر