طامهفرهنگ مترادف و متضاد۱. امر عظیم، حادثه عظیم، بلای عظیم، حادثه بزرگ ۲. رستاخیز، روزقیامت، محشر ۳. داهیه، مصیبت، بلای سخت
طعنه زدنفرهنگ مترادف و متضادملامت کردن، سرزنش کردن، کنایه زدن، زخم زبان زدن، نیشوکنایه زدن، شماتت کردن ≠ تحسین کردن، ستایش کردن
خوراکفرهنگ مترادف و متضادآذوقه، جیره، خواربار، خوردنی، شیلان، طعام، طعمه، غذا، قوت، مائده، نان ≠ پوشاک