معنی طرید | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. نیزه کوتاه ۲. حمله، هجوم، یورش، تک

۱. زورق، قایق ۲. کشتیتندرو ۳. رایت، درفش، پرچم، علم

۱. اخراج، تبعید، نفی بلد، ۲. رد، نفی، ۳. وازده ۴. دک کردن، دور کردن، راندن، تاراندن

۱. مطرود گشتن، رانده شدن ۲. تبعید شدن، نفی بلد شدن ۳. حذف شدن، کنار گذاشته شدن

۱. مطرود کردن، دور کردن، از خود راندن ۲. تبعید کردن، نفیبلد کردن ۳. کنار گذاشتن

۱. طرفدار، حامی ۲. بلندقد، بلند بالا، بلند قامت ≠ کوتاه قامت

اخراج کردن، طرد کردن، راندن (از موطن)

حامی، طرفدار، هوادار ≠ مخالف

حمایت، طرفداری، هواخواهی، هواداری ≠ مخالفت

هوادارسلطنت، طرفدار نظام سلطنتی