طرفدار، طرفدارفرهنگ مترادف و متضادپیرو، تابع، حامی، طرفگیر، دوستدار، شاعی، هواخواه، هوادار، یار ≠ مخالف
تئوکراتفرهنگ مترادف و متضاد۱. خداسالار، دینسالار، طرفدار حکومت مذهبی، طرفداردینسالاری، معتقد به خداسالاری ≠ دموکرات ۲. اشرافسالار، الیگارش