طردفرهنگ مترادف و متضاد۱. اخراج، تبعید، نفی بلد، ۲. رد، نفی، ۳. وازده ۴. دک کردن، دور کردن، راندن، تاراندن
طرد شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مطرود گشتن، رانده شدن ۲. تبعید شدن، نفی بلد شدن ۳. حذف شدن، کنار گذاشته شدن
طرد کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مطرود کردن، دور کردن، از خود راندن ۲. تبعید کردن، نفیبلد کردن ۳. کنار گذاشتن
طراحفرهنگ مترادف و متضاد۱. طرحریز، ۲. مدلساز، ۳. نقشهکش، ۴. نگارگر، نقاش ۵. طرحکننده، سئوالساز ۶. برنامهریز
تاراندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دور کردن، طرد کردن، راندن ۲. پراکندن، پراکنده ساختن، متفرق ساختن ≠ مجتمع شدن ۳. فراری دادن، گریزاندن
دکفرهنگ مترادف و متضاد۱. دفع، طرد ۲. راس، سر ۳. بنیان، پایه، شالوده ۴. بیبرگوبار، لخت ۵. سایل، گدا ۶. تکدی، سوال، گدایی ۷. استوار، پایدار، محکم ۸. ویرانسازی ۹. هموارسازی