طرح کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیشنهاد کردن، مطرح کردن ۲. بیان کردن، به میانکشیدن ۳. فراهم کردن، آماده کردن ۴. ترتیبدادن، نقشه کشیدن، برنامهریزی کردن ۵. دورانداختن، برانداختن
طرحفرهنگ مترادف و متضاد۱. الگو، مدل ۲. انگار، نگاره ۳. گرده ۴. نقاشی، نقش، نقشه ۵. نمودار ۶. شکل، تصویر ۷. زمینه، قالب ۸. پروژه ۹. پیشنهاد ۱۰. برنامه ۱۱. کشیدن، نقاشی کردن ۱۲. مطرح کر