تبارفرهنگ مترادف و متضاد۱. آل، خاندان، خانواده، دودمان، نسب، نسل ۲. اصل، گوهر، نژاد ۳. نابودی، هلاک، هلاکت
طارمفرهنگ مترادف و متضاد۱. تارم ۲. محجر ۳. خانهچوبین، کلبه ۴. داربست، داربند ۵. آسمان، سپهر، فلک ۶. خیمه، خرگاه ۷. ایوان
طاریفرهنگ مترادف و متضاد۱. آینده ۲. عارض، عارضی ≠ ذاتی ۳. گزنده، گذرا، غیرمقیم ≠ متوطن ۴. روان، جاری، ۵. مسافر
طبفرهنگ مترادف و متضاد۱. پزشکی، طبابت ۲. علمالابدان، حرفه پزشکی ۳. درمان، معالجه ۴. درمانشناسی ۵. درمان کردن، معالجه کردن، درمانگری کردن، شفا دادن