40 مدخل
الحاق، پیوست، تکمله، تلوا، فرعی، ملحق
پیوستها، متعلقات، ملحقات
۱. اثنا، حین، خلال، طی ۲. بین، داخل، درون، میان
اشارتاً، اشاری، بعلاوه، درضمن ≠ تلویحاً
اندرون، اندیشه، باطن، حال، خاطر، دل، ذهن، نهاد، نیت، وجدان
غیرصریح، ضمنی، تلمیحی ≠ تصریحی
ضمن
ضمیر اول شخص جمع، منوتو، منوشما، منوایشان، منواو، منوآنها ≠ آنها، شما، ایشان
ضمیمه شدن، پیوستن، ملحق شدن، متصل شدن
ضمیمه کردن، متصل کردن