ضروریفرهنگ مترادف و متضاد۱. الزامی، بایسته، فرض، لازم، واجب ۲. ناچار، ناگزیر، ۳. توالت، دستشویی ≠ غیرضروری
فرضفرهنگ مترادف و متضاد۱. ضروری، لازم، مهم ۲. انگاره، انگار، پنداشت، پندار، تصور، خیال، فکر، گمان، وهم ۳. تخمین، حدس ۴. سنت، واجب
بایستهفرهنگ مترادف و متضاد۱. درخور، ضرور، ضروری، لازم، مستلزم، واجب ≠ غیرضروری، نالازم، غیرلازم، ناواجب ۲. سزاوار، شایسته، مناسب