39 مدخل
جراحت، جریحه، خراش، خستگی، ریش، ضرب، قرح، ناسور، نیش
پایندان، پذرفتار، کفیل، متعهد
۱. درشتی، ستبرا، ستبری، قطر، کلفتی ۲. چاقی، فربهی
تناور، خشن، درشت، دفزک، زبر، ستبر، قطور، کلفت، گند ≠ باریک، لطیف
بریزه، پماد، مرهم
پنهان، مختفی، مخفی، مستور، ناپیدا، نهان، نهفته ≠ آشکار، پیدا
ضامن، کفیل، متعهد
ضماد، مرهم
ضامن یکدیگر شدن، کفیل یکدیگر شدن
ضامن شدن، کفیلشدن