هنجارفرهنگ مترادف و متضاد۱. رفتار، روال، روش، سیره ۲. ضابطه، قاعده، قانون، معیار ۳. سبک، سیاق، شیوه ۴. جاده، راه، طریق
بیقاعدهفرهنگ مترادف و متضادآشفته، بیضابطه، بیقانون، بینظم، بیهنجار، هردمبیل ≠ قاعدهمند، قانونمند، باقاعده، ضابطهدار
دستورفرهنگ مترادف و متضاد۱. گرامر، نحو ۲. امر، تحکم، حکم، فرمایش، فرمان ۳. آیین، روش، ضابطه، قاعده، قانون ۴. ترتیب ۵. وزیر ۶. برنامه ≠ نهی
رابطهفرهنگ مترادف و متضادارتباط، انتساب، انس، بستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، ربط، سروکار، نسبت، وابستگی ≠ ضابطه