صورتفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهره، رخ، رخسار، روی، ریخت، سیما، قیافه، وجه، هیئت ۲. فرم، لفظ ۳. سیاهه، لیست ۴. پرتره، تصویر، تمثال، شکل، نقش ≠ معنی
وجهفرهنگ مترادف و متضاد۱. چهره، رخ، رخسار، روی، صورت ۲. جور، روش، شکل، طریق، طریقه، طور، منوال، نمط، وضع ۳. بودجه، پول، دینار، سرمایه، مبلغ، نقدینه ۴. جانب، سمت، سو، طرف ۵. حالت ۶. دل
تمثیلفرهنگ مترادف و متضاد۱. صورت، نگاره، نماد ۲. تعبیر، افسانه، حکایت، قصه، داستان، مثل ۳. مثال آوردن، ۴. تشبیه کردن