صالحفرهنگ مترادف و متضادامین، اهل، باتقوا، بدیل، پارسا، پرهیزگار، خلف، ذیصلاح، شاهنده، شایسته، لایق، محسن، نیک، نیکوکار ≠ طالح، فاسد
قلاشفرهنگ مترادف و متضاد۱. رند، عیار، لاابالی ۲. دغل، کلاش ۳. خراباتی، شرابخواره، میخواره ۴. بینوا، تهیدست، مفلس، یکلاقبا ۵. افسونگر، افسونساز، لوند ۶. حیلهگر، حیلهباز، محیل ۷. تنها، م
تذکیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. اندرز، پند، پنددهی، تذکر، خطابه، ذکر، صلاحگویی، موعظه، نصح، نصیحت، وعظ، یادکرد ۲. پند دادن، نصیحت کردن، اندرز دادن ۳. یادآوری کردن ۴. موعظه کردن، وعظ کردن
برفرهنگ مترادف و متضاد۱. احسان، خوبی، نیکوکاری، نیکی، نیکویی ≠ سیئه ۲. صدق، صلاح ۳. طاعت ۴. بخشش، عطیه