زبدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. برگزیده، صفی، گزیده، منتخب ۲. سرآمد، ممتاز ۳. خلاصه، مجمل، مختصر ۴. جوهر، خالص
سوت زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سوتکشیدن، سوت به صدا درآوردن، در سوت دمیدن ۲. داوری مسابقات کردن ۳. صفیر کشیدن