سوت زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. سوتکشیدن، سوت به صدا درآوردن، در سوت دمیدن ۲. داوری مسابقات کردن ۳. صفیر کشیدن
سدفرهنگ مترادف و متضاد۱. بستن، مسدود کردن ۲. حایل، رادع، مانع ۳. آببند، بند ۴. مسدود، بست ۵. صد ۶. حد، مرز
بانگفرهنگ مترادف و متضاد۱. جار، صدا، صلا، ندا ۲. صوت، آوار، آواز ۳. صیحه، غریو، غلغله، غوغا، فریاد، نعره